محمدکاظم حسنی پور

کارگاه داستان نویسی عبدی پور

🔸یادم میاید اولین بار عبدی پور را به واسطه «تنهای تنهای تنها» دو سال پس از اکران آن در سال نود و سه شناختم.

🔹در این چند سالی که بیشتر می خوانم و کمی هم می نویسم، نوشتنش را دنبال می کنم؛ یکی از دلایلی که باعث می شود منتظر •علاقه‌بند• کردنش باشم این است که برای نوشتن قلمی سبک دارد و به قول خود او «هر جا که بار بخورد می رود».

🔹این باعث می شود که داستان را طوری برجملات سوار کند که با کمترین نوشتن، قصه را برایمان فارغ از تمام زیور های نگارشی تعریف کند بدون آنکه بخواهیم لحظه ای از این نوشتار غلیظ چشم برداریم.

🔹و در این دو روزی که فرصتی فراهم شد پای صحبت هایش بنشینیم در کنار تمام مفاهیم آکادمیکی که به قول وی قهوه خانه‌ای رد و بدل شد و در کنار انبوهی از سوالات دوستان حاضر مفهومی را یافتم، که مرا از این هم نشینی بس است؛ و آن…

🔹برای نوشتن و تعریف قصه‌هایی که در پس خاک‌ریز های ذهنمان منتظر مجالی برای لشکر کشی به خط کاغذ پش‌رویمان هستند؛ مهمترین قائده این است که از هیچ قانونی پیروی نکنیم و تا می توانیم، مواردی را که برای گفتن و نوشتن داریم مسئولیت بیانشان را به تعداد کمتری از واژگان بسپاریم.

پ.ن: علاقه‌بند=کسی که از ابریشم رشته می‌بافد.

زمستان۱۴۰۰

, , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
نوشتهٔ پیشین
مهم‌ترین دستاورد نوشتن برای من وادار کردنم به خواندن بوده است
نوشتهٔ بعدی
وقت خود را در صف تلف نکنید

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست